■ ايران و آمريکا عملاً توان مقابله با تهديد جهاديها را دارند ■
پيشرويهاي چشمگير سازمانهاي جهادي در سوريه و بهخصوص عراق موجب سردرگميهاي زيادي در اين اردوگاه سياسي– کشورهاي عرب معتدل، ايران، آمريکا، کشورهاي اروپايي و اسرائيل- و همينطور طيفهاي غيردولتي در عراق و سوريه شده است. بالاترين نگراني اين است که امواج ناآراميهاي اين سازمانهاي راديکال به ساير نقاط خاورميانه نيز سرايت کند، باعث تقويت گرايشات افراطگرايانه در منطقه شود، به تروريسم منطقهاي دامن بزند و ساير رژيمهاي منطقهاي را بيثبات کند. اين تهديد بسيار خطرناک لحاظ شده است اما بيشتر کشورهاي در خطر، قدرت مقابله با تهديد پيش روي خود را ندارند. ايران و آمريکا دو کشوري هستند که عملاً توان مقابله با تهديد جهاديها را دارند، و هر دو به اين تهديد با نگراني عميقي نگاه ميکنند.
■نگرانيهاي آمريکا و ايران در خصوص تهديد دولت اسلامي ■
دولت آمريکا نگران اين است که سازمانهاي تروريستي قويتر، و قبل از همه دولت اسلامي در عراق و سوريه و کرانههايي از لبنان، ثبات اردن، عربستان و ديگر کشورهاي کوچک خليجفارس و احتمالاً مصر را تهديد کند و باعث بيثباتي حکومت عراق شود. دولت آمريکا درعينحال نگران اين است که دولت اسلامي عليه اهداف آمريکا و متحدانش دست به حملاتي تروريستي بزند و به اسرائيل آسيب برساند. براي دولت ايران، عراق، سوريه و لبنان کشورهايي بسيار مهم در منطقه هستند. ايران نگران اين است که موفقيتهاي دولت اسلامي هيئت حاکمه شيعه در عراق را سرنگون کند و به تأسيس نيروي سني معارض قدرتمندي بينجامد و به بغداد، شهرهاي مقدس شيعي و همينطور منافع اقتصادي ايران در عراق آسيب برساند. علاوه بر اين موفقيتهاي دولت اسلامي گروههاي جهادي در سوريه و لبنان را تقويت ميکند و حکومت «اسد» را تهديد ميکند. هراس ايرانيها از اينکه شرايط تهديدآميز عراق، به تقسيم کشور به دو يا سه بخش بينجامد؛ اين موج تهديدات ميتواند به ايران، بهعنوان کشوري با اقليتهايي با جمعيت کرد قابلتوجه سرايت کند.
■عوامل بهبود روابط ميان ايران و امريکا■
بدين ترتيب، آمريکا و ايران اکنون داراي منافع راهبردي مشترکي هستند: مقابله با پيشرويهاي سازمانهاي جهادي بهخصوص دولت اسلامي در عراق، سوريه و لبنان. دو طرف و بهخصوص آمريکا مدعياند خطر گروههاي جهادي، زمينه لارم براي همکاري راهبردي ميان دولت ايران و آمريکا در خصوص عراق را فراهم ساخته است. اين امکان مرتبط با پيشرفتهايي است که در سال گذشته در روابط ميان ايران و آمريکا اتفاق افتاده است: انتخاب «حسن روحاني»، به رياست جمهوري ايران که باعث تقويت رويکرد اعتدالگرايانه در روابط خارجي ايران شد؛ پيشرفت گفتگوها ميان اين دو کشور، هرچند اکنون تنها محدود به مسئله هستهاي است؛ و بهخصوص با توجه به اينکه گفتگوها بر سر مسئله هستهاي ايران، تاکنون منجر به توافقي کوتاهمدت شده است. به نظر ميرسد حصول توافق نهايي در خصوص مسئله هستهاي، ميتواند همکاري راهبردي عليه دولت اسلامي را تقويت کند.
■ همکاري نظامي مشترک يا عمليات نظامي مشترک با ايران وجود نخواهد داشت■
در ژوئن ۲۰۱۴ هر دو کشور اظهاراتي در خصوص امکان همکاري در عراق عليه دولت اسلامي داشتهاند و «جان کري» وزير امور خارجه آمريکا گفته است که دولت آماده بحث بر سر چنين همکارياي است و هيچ گزينهاي را پيشاپيش از نظر دور نميدارد؛ ازآنجاکه اين موضوع يک حرکت سازنده است که ميتواند به ثبات عراق و احترام به حق عراقيها براي داشتن يک دولت وحدت ملي کمک کند. رئيسجمهور «اوباما» افزود ايران بايد انتخاب کند که نيرويي سازنده يا غير سازنده عليه دولت اسلامي باشد. «هگل» وزير دفاع، از ايده همکاري ايران و آمريکا، با ذکر اينکه قبل از دخالت آمريکا در افغانستان نيز اين همکاري وجود داشته، دفاع کرد. سخنگوي دولت تأکيد کرد که بههرروي همکاري نظامي مشترک يا عمليات نظامي مشترک با ايران وجود نخواهد داشت.
■ سطوح بالاي حکومتي در ايران با اين ايده موافق نيستند ■
سطوح بالاي حکومتي در ايران با اين ايده موافق نيستند. رئيسجمهور «روحاني» گفته است که اگر آمريکا گامهايي براي مبارزه با سازمانهاي تروريستي در عراق بردارد، ايران آماده بررسي همکاري با آمريکاست؛ اما معاون وزير امور خارجه ايران مدعي شد که نيازي به گفتگوي مستقيم ميان ايران و آمريکا در مسئله عراق نيست، چراکه دولت عراق خود، قادر به محافظت از خود است. مهمتر از همه اينکه «آيتالله خامنهاي» گفته است که سودي در برقراري رابطه با آمريکا يا مذاکره با اين کشور درباره مسائل خاص وجود ندارد. درعينحال به نظر ميرسد که زمينههايي براي همکاري وجود دارد. از منظر ايران و آمريکا، توقف مخاطره دولت اسلامي، به دليل اهميت آن، ضروري است. بااينحال مسيرهاي اين کار با چالش همراه است و براي موفقيت آن نيز تضميني وجود ندارد. آمريکا- و شايد ايران – ترجيح ميدهند که بهتنهايي در عراق عمليات نکنند و به دنبال شريکي براي مقابله با دولت اسلامي ميگردند.
■ همکاري در عراق ميتواند به حصول امتيازاتي اساسي در مسئله هستهاي کمک کند■
همکاري در عراق ميتواند گفتگو ميان اين دو کشور بر سر مسائل ديگر را نيز گسترش دهد؛ و بهخصوص به حصول راهحل نهايي بر سر مسئله هستهاي کمک کند. از منظر ايرانيها، همکاري در عراق ميتواند به حصول امتيازاتي اساسي در مسئله هستهاي کمک کند؛ و به رفع قابلتوجه تحريمها بينجامد. اين امر همچنين ميتواند به حصول توافق آمريکا با حکومت «اسد» بهعنوان شري کمتر براي آمريکا بينجامد؛ مهمتر از همه اينکه اگر اين همکاري به توقف دولت اسلامي بينجامد، ميتواند نفوذ ايران در منطقه را ارتقاء دهد و موقعيت حکومت «اسد» و حزبالله را تقويت کند. معالوصف بررسي و ملاحظات دقيق در خصوص منافع آمريکا و ايران، جايي براي همکاري بيشتر در عراق باقي نميگذارد. قبل از هر جيز بايد گفت، عليرغم مذاکره ميان ايران و آمريکا درباره برنامه هستهاي ايران، سوءظن شديدي در فضاي اين گفتگوها وجود دارد.
■ ايران عجلهاي براي فراموش کردن دشمني خود با آمريکا، براي جنگيدن با دشمني مشترک ندارد■
از منظر حکومت ايران و بخصوص تندروهاي ايراني، دشمني با آمريکا و اين سوءظن که آمريکا همواره مترصد ساقط کردن حکومت ايران است، بخشي جداييناپذير از جهانبيني حکومت اسلامي و نه صرفاً يک تاکتيک در سياست خارجي است. حفظ ماهيت فعلي حکومت ايران، از منظر دولتمردان ايراني، درهمپيچيده با نگاه خصمانه به شيطان بزرگ است. بدين ترتيب حکومت ايران عجلهاي براي فراموش کردن دشمني خود با آمريکا، براي جنگيدن با دشمني مشترک ندارد. در طرف آمريکايي نيز گروههاي مهمي هستند که بر سوءظنهاي عميق و عصبانيت شديد از حکومت ايران، که با تسخير سفارت آمريکا در تهران در ۱۹۷۹ و بازداشت دهها آمريکايي براي ۴۴۴ روز ريشه دارد، تأکيد ميکنند. اين حادثه با راهپيماييهاي زيادي در ايران با شعار «مرگ بر آمريکا» دنبال شد؛ که ايران را بهعنوان مهمترين تهديد براي منافع آمريکا در خاورميانه معرفي کرد. دوم اينکه مهمترين پرسش اين است که: آمريکا و ايران چگونه ميتوانند در نبرد مشترک با دولت اسلامي، با يکديگر همکاري کنند؟
■همکاري ايران و آمريکا در انتخاب نخستوزير عراق ■
هر دو امکان همکاري مشترک نظامي در عراق را منتفي دانستهاند. آمريکا در حال حاضر در حال انجام عمليات هوايي محدودي در عراق، و ايران در حال گسترش کمک نظامي به دولت و شبهنظاميان شيعه عراق، در قالب محمولههاي تسليحاتي و مستشاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است. اينها همه بدون انجام کاري مشترک توسط دو کشور در حال وقوع است. درواقع احتمالاً گونهاي همکاري تاکتيکي بين ايران واشنگتن براي وادار کردن نخستوزير «نوري مالکي»، براي کنارهگيري به نفع «حيدر العبادي» وجود داشته است – احتمالاً به ابن دليل که ايران نيز دريافته است که ضرر «مالکي» بيش از منفعتش است. بااينحال مهمترين نقشي که آمريکا ميتواند از ايران انتظار داشته باشد اين است که کمک کند تا دولت جديد عراق قدرتي واقعي به سنيها ببخشد تا تمايزي ميان رهبري معتدل و سازمانهاي جهادي سني به وجود بيايد.
■ آمريکا و ايران منافع متفاوتي در عراق دارند■
اما محل ترديد است که ايران، که به دنبال تداوم تفوق شيعيان در عراق است، خطر عدم توافق با رهبران شيعي در اين خصوص را به جان بخرد؛ بهخصوص اگر اين مستلزم همکاري با آمريکا باشد. سوم اينکه آمريکا و ايران منافع متفاوتي در عراق دارند. دولت آمريکا به دنبال حفظ آخرين ميزان نفوذ و پيوندهاي خود در عراق، ايجاد يک دولت معتدل بر اساس اتحادي بينا قومي که قدرتي واقعي به سنيها ببخشد و به کاهش نفوذ ايران در عراق بينجامد، است. ايران از سويي ديگر اهدافي متفاوت دارد: اين کشور به دنبال کاستن از نفوذ آمريکا در عراق، اختلال در روابط ميان عراق و آمريکا، تقويت نفوذ خود در اين کشور، و تضمين اينکه هر دولتي در عراق پايگاه شيعه در آنجا را تحکيم کند، است. آمريکا در راستاي منافع خود به دنبال تقويت نيروهاي عراق و تضعيف شبهنظاميان شيعه– بهعنوان اساس نفوذ ايران –است.
■عواقب همکاري ايران و آمريکا در عراق■
رسيدن به توافق هستهاي با ايران اين ملاحظات را تغيير نخواهد داد. اين توافق، اگر امضاء شود، به رفع تحريمها عليه ايران منجر ميشود که ايران را تقويت ميکند و نياز ايران به کمک آمريکا در عراق را، اگر چنين کمکي اصلاً نياز باشد، کم خواهد کرد. آمريکا براي مقابله با تهديد جهاديها، لازم است از اردوگاه سنيهاي معتدل حمايت کند، اما هم توافق هستهاي و هم همکاري ايران و آمريکا در عراق، اردوگاه سنيها در خاورميانه را ازآنجاکه آنها نگران قدرت يافتن ايران هستند، پريشان خواهد کرد. اين نگراني سنيهاي معتدل را وادار به همکاري با سازمانهاي راديکال ميکند، که اردوگاه سنيها را حتي متشتت تر خواهد کرد. مهمتر از همه اينکه ايران مزيتهاي مهمي بر آمريکا در بسط نفوذ خود در عراق دارد. ايران داراي مرز مشترکي با عراق و پيوندهايي با رهبران، سازمانها، احزاب سياسي و شبه نظميان مسلح مهم شيعي است و پيوندهايي با اهميتي کمتر با کردها است که سالها به عقب برميگردد.
■تأثير ايران بر پيوندها و روابط آمريکا در عراق ■
اين پيوندها خالي از مشکل و محدوديت نيست، اما بر همه ارتباطات و تأثيراتي که آمريکا ممکن است در عراق داشته باشد، بهخصوص با عقبنشيني نيروهاي آمريکاي از عراق در ۲۰۱۱، سايه افکنده است. بهعبارتديگر، گفتگوي مداوم ميان آمريکا و ايران و پيامدهاي توافق بر سر مسئله هستهاي، بهگونهاي همکاري ميانجامد، که به تبادل اطلاعات و برخي همکاريها، محدود خواهد بود؛ اما حتي اگر جنين اتفاقي بيفتد و به توقف دولت اسلامي بينجامد، اين امر، به دليل منافع ايران در عراق، پيش و بيش از هر چيز به ايران و نه آمريکا کمک خواهد کرد. بهتمامي اين دلايل، تلاش دولت براي ارتقاء همکاري راهبردي با ايران در عراق اشتباهآميز است.
سرانجام به رويکرد اسرائيل ميپردازيم. تهديد دولت اسلامي تاکنون آسيبي به اسرائيل، به اين دليل که گروههاي جهادي هماکنون به دنبال تثبيت جاي پاي خود هستند، نرسانده است.
■ روابطي نزديکتر بين آمريکا و ايران در عمل براي اسرائيل مثبت است ■
اما آنها در گام بعدي ميتوانند اسرائيل را نيز تهديد کنند؛ اين تهديد ميتواند با تلاش براي بيثبات ساختن اردن، استفاده از اردن بهعنوان سکوي پرتاب حملات تروريستها عليه اسرائيل، تلاش براي نفوذ به سرزمين فلسطين و شايد شبهجزيره سينا و ايجاد تهديد از سوي سوريه، همراه باشد. بدين معنا، روابطي نزديکتر بين آمريکا و ايران در عمل براي اسرائيل مثبت است: اگر گونهاي همکاري ميان آمريکا و ايران ظهور يابد اين به توقف دولت اسلامي ميانجامد، اسرائيل همچنين از مزاياي اين امر در کوتاهمدت منتفع خواهد شد، درحاليکه ميتواند در بلندمدت بر رويکرد ايران نسبت به اسرائيل تأثيري مثبت داشته باشد. معالوصف اينها مزايايي بلندمدت هستند و امکان آن از اين منظر کم است. در کوتاهمدت، اين همکاريها براي اسرائيل مخاطرهآميز است: آمريکا بايد اراده دادن امتيازات به ايران در خصوص مسئله هستهاي در عوض کمک اين کشور در عراق را داشته باشد، اين همکاري به تقويت نفوذ ايران در عراق منجر ميشود و بدين ترتيب تمايل ايران را براي اقتدار منطقهاي را افزايش دهد.
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: ایران ، سیاسی ، ،
برچسبها: